مداحان متوفی شهر نراق
مداحان نیز مومنانی بودند که ما را با نام حسین و علی و فاطمه و اهل بیت آشنا کردند . اگر احساس کردیم که مدیون آنها هستیم ذکر و نامشان را با فاتحه ای گرامی داریم :
1- حاج احمد قطبی نراقی فرزند نصرالله
مومن و صادق بود . صدای آوای روضه و قرآنش هنوز در اذهان باقی است . تا همان سال های آخر عمر در ماه مبارک رمضان بین الصلاتین دعای مشهور یا علی یا عظیم یا غفور یا رحیم را در مسجد جامع برای مردم می خواند . ایشان و هم کیشانشان مایه برکت شهر بودند . در کنار امورات دیگر به کشاورزی هم می پرداخت . خطبه عقد اکثر جوانان را خوانده و در دفتر بزرگش یاداشت می کرد و از عروس و داماد امضا می گرفت . آن دفتر گنجینه ای از خاطرات نراقی هاست و در صورت نگه داری باید در موزه ای به یادگار بماند .
متولد 1276 بود و تاریخ 6/8/1368 بدرود حیات گفت و در وادی السلام شهر نراق به خاک سپرده شد .
2- بهارعلی مداحی فرزند شکرعلی
عبا بر روی دوش می انداخت و پای منبرهای اباعبدالحسین روضه خوانی می کرد . سال های قدیم که توی بازار شمس السلطنه نراق سکونت داشت ، اوقات فراغتش به بند زدن قوری های شکسته مردم با مهارت مشغول بود . همانا که در قدیم به آنها می گفتند : چینی بند زن"
شنیدید که می گویند دلی که شکست دیگه شکسته و مثل قبلش بر نمیگرده . ولی بهارعلی چینی های شکسته را چنان بند می زد که انگار تزئین بندی شده است و به اینگونه ثابت می کرد که اگر دل بشکند با محبت و ایجاد صفا امکان بازگشت به حالت اولی وجود دارد .
متولد 1334 بود و تاریخ 5/7/1370 فوت نمود و در قطعه 72 ردیف 212 شماره 33 بهشت زهرا (س) تهران به خاک سپرده شد .
3- حاج غلامحسین قاسمی نراقی فرزند کریم
بحر طویل خواندنش را شب تاسوعا در مسجد جامع نراق یادتان می آید:
دید که اندر حرم خسرو خوبان ، همشان مویه کُنان ، موی کنان ، مویو پريشان ، دل بریان ، لب عطشان ، سوی عباس شتابان ، که عمو جان ، چه شود قطره آبی ، برسانی ، به لب سوختگان ، شیر دشت عربستان و وزیر شه خوب و پسر مظهر یزدان ، که بُدی ، که بُدی صاحب حلم و ادب و بیرق و سجاده و سیف و هشم اندر رقمش با لقب ماه بنی هاشم و عباس ، علمدار ، سپه دار ، جهانگیر و جهاندار
چار امامی که تو را دیده اند ، دست علم گیر ِ تو بوسیده اند ، طفل بُودی مادر والا گهر ، بُرد تو را محضر قدس پدر ، چشم خداوند چو دست تو دید ، بوسه زد و اشک ز چشمش چکید ، با لب آغشته به زهر جفا ، بوسه زده دست تو را مجتبی ، دید چو در کرب و بلا شاه دین ، دست تو اُفتاده به روی زمین ، خم شد و بنهاد سر دیده اش ، بوسه بزد با لب خشکیده اش ، حضرت سجاد همان دست پاک ، بوسه زد و کرد نهان زیر خاک
شه با وفا ابوالفضل . معدن سخا ابوالفضل
بیشترین دعایی که در ذهنمان از ایشان وجود دارد می گفت خدایا به بانیان مجلس ، کسانی که فرش ، زیلو ، حصیر ، و........کمک کرده اند به شايستگي قبول بفرما .
متولد 1290 بود و تاریخ 22/8/1375 به رحمت خدا پیوست و در وادی السلام شهر نراق به خاک سپرده شد .
4- حاج حبیب الله حسنی فرزند شکرالله
مخلص و ارادتمند آقا عبدالله الحسین و اهل بیت بود . با توجه به اینکه از نعمت چشمان محروم بود همیشه شاکر خداوند از نعمات دیگر بود . در هر شرایط از کوچه شربتی ها خودش را به مسجد جامع نراق می رساند و در نماز جماعت شرکت می کرد . شوخ طبع و قلب پاکی داشت .
آنچه که در یاد از ایشان مانده شعر مشهوری بود که می خواند :
جانم به فدایت یا ابا عبدالله قربان وفایت یا ابا عبدالله
لعنت به جماعتی که منعت کردند از آب فرات یا اباعبدالله(ع)
متولد 1301 بود و تاریخ 12/8/1381 به رحمت خدا پیوست و در وادی السلام شهر نراق به خاک سپرده شد .
5- حاج محمد علی توکلی فرزند مهدی
صدای رسایی داشت و با این نعمت الهی به امام حسین و اهل بیت ارادت و عشقش را نشان می داد . تسبیح به دست و ذکر و صلوات می فرستاد . مورد احترام مردم کوی و برزن بود .
قطعه ای از شعری که همیشه در روضه ها قرائت می کرد :
اول سلام به احمد
دوم به ساقی کوثر
سوم به فاطمه
چهارم به سبز پوش پیمبر
سلام پنجم من به شهید نیزه و خنجر
که بعد از سلام پنج تن حق ، سلام بر همه یک سر
متولد 1296 بود و تاریخ 24/2/1382 به رحمت خدا پیوست و در قطعه 74 ردیف 90 شماره 79 بهشت زهرا(س) تهران دفن می باشد .
6-حاج حسن کاظمی فرزند رضا
در استان مرکزی و منطقه کاشان در تعزیه خوانی روی دست نداشت . بیش از 50 سال تلاش کرد مظلومیت اهل بیت و امام حسین را به مردم و از جمله نوجوانان و جوانان ثابت کند و الحق که موفق بود . اشعار زیادی به شخصه سروده ولی متاسفانه تا کنون مجلد نگردیده و بهره برداری نشده است .ظلم ستیزی و عدالتخواهی در اشعارش را از بچگی از ایشان آموختیم .
کشاورزی می کرد و در مساجد شهر نراق پای منبرها روضه می خواند . از کودکی به یاد داریم که ایام محرم و سوگواری مولای سر از تن جدا امام حسین(ع) در لباس قرمز شمربن ذی الجوشن ظاهر می شد و گرچه این نقش را به زیبایی هر چه تمامتر اجرا می کرد ولی در واقع دستگاه ظلم و بیداد معاویه و یزید را افشا می کرد . برق شمشیر و کوبیدن بر سپر و رجز خوانی هایش هنوز در اذهان باقی است .
متولد 1285 بود و تاریخ 26/6/1389 به رحمت خدا پیوست و در وادی السلام شهر نراق به خاک سپرده شد .
از کلیه همشهریان اهل بیت دوست درخواست می شود نقایص نوشته فوق را تذکر و نسبت به افرادی که از قلم افتاده با ذکر مطالب اطلاع رسانی نمایند .
سايت سلحشوران شهر نراق